حركت خلاف جهت قدرت خريد مردم و رشد دلاري قيمت مسكن به وضعيتي رسيده كه بهطور ميانگين ارزش يك آپارتمان ۷۵متري مطابق با الگوي مصرف، معادل كل درآمد ريالي ۳۴سال يك خانوار متوسط در ايراني است. البته اين محاسبه مشروط بر اين است كه قيمت مسكن و ميزان درآمد خانوارها در طول ۳۷سال آينده، بدون تغيير بماند يا شيب افزايش آن بهگونهاي باشد كه قدرت خريد مسكن تغييري نكند.
مرگ تدريجي قدرت خريد مسكن
در ۳سال گذشته، يعني از سال ۹۶ تاكنون، ميانگين درآمد خانوارهاي ايراني تقريباً ۲ برابر شده و حداقل دستمزد قانون كار نيز از محدوده يكميليون تومان به مرز ۲ميليون تومان رسيده است. همزمان، قيمت هر دلار آمريكا با رشد ۷۷۵درصدي از حوالي ۳هزار و ۶۰۰تومان به بيش از ۳۱هزار تومان افزايش يافته است. ميانگين قيمت مسكن نيز در اين دوره زماني ۳ساله بيش از ۴۵۰درصد رشد كرده و مثلاً در شهر تهران از حوالي ۴.۵ميليون تومان در سال ۹۶به محدوده ۲۵ميليون تومان براي هر مترمربع زيربناي مسكوني رسيده است.مفهوم اين آمار و ارقام اين است كه در سال گذشته، بهطور ميانگين شتاب رشد قيمت دلار ۴.۴برابر و شتاب رشد قيمت مسكن ۲.۷برابر شتاب رشد دستمزد و درآمد خانوارهاي ايراني بوده و به همين ميزان، قدرت خريد دلار و مسكن توسط خانوارهاي ايراني كاهش پيدا كرده است. در اين شرايط، خانوارها مجبور هستند براي خريد يك واحد مسكوني در سال۹۹، معادل ۴۵۰درصد بيش از سال۹۶پول بپردازند؛ درحاليكه عملاً در طول اين دوره ۳ساله درآمد آنها فقط ۱۰۰درصد رشد كرده و بنابراين بايد براي جبران شتاب ۲.۷برابري رشد قيمت مسكن در ۳سال گذشته، مدت زمان بيشتري براي تأمين سرمايه مورد نياز خود پسانداز كنند و اميدوار باشند كه مسكن براي سالهاي متمادي در ركود بماند يا شتاب رشد درآمدشان چند برابر شود تا سرمايه مورد نياز براي خريد سرپناه را تأمين كنند. در حقيقت، بهواسطه همگون نبودن شتاب رشد درآمد و قيمت كالايي مثل مسكن، خانوارها در شرايطي بسيار نابرابر قرار گرفتهاند و با حفظ وضعيت موجود، بعيد است قدرت خريد مسكن پيدا كنند.
۱۰۰ سال انتظار براي خريد مسكن
شاخص توانپذيري مسكن خانوار يا همان دسترسي به مسكن، نشاندهنده نسبت ارزش خريد يك واحد مسكوني ۷۵متري مطابق با الگوي مصرف به كل درآمد سالانه خانوار شهري است. در محاسبه اين شاخص، ميانگين درآمد خانوار در هر دهك درآمدي با ميانگين قيمت مسكن مورد استفاده توسط همان دهك درآمدي مدنظر قرار ميگيرد و قدرت مالي خانوار براي خريد مسكن را نشان ميدهد.در واقع شاخص دسترسي مسكن عبارت است از حاصل تقسيم متوسط ارزش يك واحد مسكوني ۷۵ متري مطابق با الگوي مصرف بر متوسط درآمد سالانه خانوار كه با فرض پسانداز يكسوم درآمد خانوار، بايد در ۳ضرب شود تا طول دوره انتظار خريد مسكن خانوار مشخص شود. با اين تفاصيل، در شرايط فعلي با احتساب اينكه ميانگين درآمد سالانه خانوارهاي شهر تهران حدود ۵۴ميليون تومان و ميانگين يك واحد مسكوني ۷۵متري در پايتخت حدود يك ميليارد و ۸۵۰ميليون تومان است، تقريباً شاخص دسترسي مسكن يك خانوار تهراني به حدود ۳۴سال و دوره انتظار خريد مسكن به ۱۰۲سال ميرسد.البته اين ارقام، بدون دسترسي به آمار و اطلاعات دقيق محاسبه شده و در صورت استفاده از آمار معتبر و بهروز ميتواند تغيير كند، اما باز هم در نماي كلي ماجرا تفاوت فاحشي ايجاد نخواهد شد؛ چراكه عامل اصلي در افول قدرت خريد مسكن، شتاب چند برابري رشد قيمت مسكن نسبت بهشتاب رشد درآمدهاست كه همواره در دورههاي تنش ارزي و جهش قيمت مسكن تجربه شده و در ۳سال اخير حداقل ۲.۷برابر بوده است.